احساسی هست به ظرافت گلبرگ گل
در برت نشسته تمام وجودش در کل
فهمش زیاد ، با اشاره ای شکند زود
گر به پیله ای ، کناره کشد، ز تو
اخم تو ، شکند احساس ظریف گل
حسی پژمرده شود ، ز خلقیات تو
دگر اعتمادی ندارد به بودن، در بر تو
تکیه گاهی شود سست، برای او ز تو
هان در یاب، زمانه گذرد، خیلی زود
تفهیم حالی که دیده ، دیر شود زود